میخواهم عاشق بمانم....

مي روم خسته و افسرده و زار

سوي منزلگه ويرانه خويش

بخدا مي برم از شهر شما

دل شوريده و ديوانه خويش

مي برم، تا كه در آن نقطه دور

شستشويش دهم از رنگ گناه

شستشويش دهم از لكه عشق

زينهمه خواهش بيجا و تباه

مي برم تا ز تو دورش سازم

ز تو، اي جلوه اميد محال

مي برم زنده بگورش سازم

تا از اين پس نكند ياد وصال

ناله مي لرزد، مي رقصد اشك

آه، بگذار كه بگريزم من

از تو، اي چشمه جوشان گناه

شايد آن به كه بپرهيزم من

بخدا غنچه شادي بودم

دست عشق آمد و از شاخم چيد

شعله آه شدم، صد افسوس

كه لبم باز بر آن لب نرسيد

عاقبت بند سفر پايم بست

مي روم، خنده بلب، خونين دل

مي روم، از دل من دست بدار

اي اميد عبث بي حاصل

فروغ فرخزاد

خدایا

.

مرا چه طعمی آفریدی

.
که همه از من زود سیر میشوند . .!

دنبالـ کسی نیستمـ کهـ وقتی میگمـ میرمـ ؛

  بگهـ : نرو!

 کسی رو میخوامـ کهـ وقتی گفتمـ میرمـ ؛

مرد اونیه که وقتی باهاش قهرمیکنی ومیگی دیگه نمیخوام

  صداتوبشنوم، ی ساعت بعدبهت اس بده وبگه:

  میشه تلفنتوجواب بدی؟؟؟!

  قول میدم حرف نزنم،فقط میخوام صدای نفساتوگوش کنم.

  عشق واسه ی زن وقتیه که ازروی ناراحتی بادستای ظریفش

 روی سینه ستبرمردش می کوبه،مردآروم بغلش میکنه ومیگه:

 نزن گلم دستای خودت دردمیگیره!

 گاهی اوقات عقل آدم ی چیزی میگه،دلش ی چیزدیگه.

  ولی هردوتاشون غلط زیادی میکنن.

  آدم بایدببینه " عزیزترین کسش " چی میگه.

همه عاشقا یادشون باشه: 


 "اینکه بزاری کسی که دوسش داری ترکت کنه عشق نیست"

 

 خدا جونم یکی به زندگیم پا گذاشته که بهش معنا داده


به زندگی بی انگیزم ، انگیزه بخشیده


خودت میدونی کیو میگم 


پس فقط میمونه یه خواهش:



مراقبش بــــــــــــــــــــــاش

از اینکه خودم هستم خوشحالم

شاید کامل نباشم

اما صادق ، دوست داشتنی و خوشبختم

سعی نمی کنم کسی باشم که نیستم

وتلاش نمی کنم همه را تحت تاثیر قرار دهم

من خودم هستم

 

نیمه گمشده ی من بیا . . .
بیاکه دلم هوای ان حصار دستانت راکرده . .
هوای آغوش پر مهرت را که درهمه حال از من دریغش نمیکردی
دلم برای یواشکی هایمان تنگ شده
برای یواشکی حرف زدن ها تا صبح
برای یواشکی گفتن دوستت دارم ها
برای اشک شوقی که یواشکی ازگوشه چشمانمان جاری میشد
نمیدانی مگر . . . ؟!
این روزهاشده ام لیلی مجنون شده . . .
آری ، عشق تومرابه جنون رسانده . . .
عشقی که آرام آرام با محبتت ، نوازشت و بوسه هایت که هنوز هم گونه هایم را تب دار میکند وجودم رادربرگرفت . . .
عشقی شیرین که تلخی روزگارم را در خود حل کرده . . .
تمام زندگیم را یاد و خاطره ی تو میسازد . . .
خاطراتی شیرین ک گوشه گوشه قلبم ثبت شده . . .
هنوز هم باعطرت مست میشوم
هنوز هم با یاد چهره مهتابیت دلم ب لرزه می افتد . . .
آری ، هنوز هم همان لیلی ام . . .
مجنون من بیاااا . . .

فــــــــقط ...

دیـــگر ســـــــــــــــــــــاکت میشـوند ...

هـمین.

من ، تــــو را

تـــــو ، رفتن را
...

آسوده برو ! دلواپس نباش

من و درد و يـــــــادت تا ابـــــــد با هم هستيم.

نیاز نیست انسان بزرگی باشیم ؛

" انسان بودن " خود ، نهایت بزرگی است ...

می توان ساده بود ولی انسان بود ،

به همین سادگی..

دلت که برای من تنگ شد

بیا سراغ زیر سیگاریم

کنار قبرستان خاطرات من بشین

فاتحه بخوان.

اشک بریز.

من از تو گذشتم !

ﺣﺴﺮﺕ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻧﺎﺗﻤﺎﻡ...

ﺗﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﮐﻨﯽ: ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺳﺖ ،

ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ،

ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺷﻮﯼ ﻟﺤﻈﻪ ﻋﺰﯾﻤﺖ ﺗﻮ ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ

ﺁﯼ... ﺍﯼ ﺩﺭﯾﻎ ﻭ ﺣﺴﺮﺕ ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ،

ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﻭﺩ ﺩﯾﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ!

هنوزم یه دنیا خاطرس ، هرعکس تو

من نمی تونم ترکت کنم ، کاملا برعکس تو .